در این مقاله میخواهیم به ماهیت ادبیات گمانهزن، تاریخچهاش، ژانرها و نویسندههای شاخص این حوزه بپردازیم. علاوهبراین برای آنکه بدانیم ادبیات گمانهزن چیست درنظر داریم با آثار تالیفی یا ترجمههای درجه یکی که خودمان هم خواندهایم بیشتر آشنا شویم. لابهلای مطالب این مقاله برخی از ویدیوها، وبینارها و مطالب آموزشی کاربردی و مرتبطی را که توسط تیم آکادمی ژانرنویسی تهیه شده نیز قرار دادهایم.
بهگمانم ۵ یا ۶ سال پیش بود که خورهی یادگیری تخصصی داستاننویسی شدم. کار تا آنجایی پیش رفت که این اشتیاق مدام مرا از این کلاس به آن کلاس کشاند. پس با کلی گشتزدن در سایتهای مختلف کلاسی مناسب یافتم و ثبتنام کردم. سرانجام روز موعود فرارسید؛ استاد سر کلاس آمد و پس از معرفی خودش از ما خواست تا نام نویسنده و رمان محبوبمان را بگوییم. چشمتان روز بعد نبیند؛ نوبت به من که رسید برخلاف چخوفخوانها و داستایفسکیپسندها با صدایی رسا و بادی در غبغب نام ادگار آلن پو و جی. آر. آر. تالکین را بهزبان آوردم. استاد با چشمانی گشاد ابتدا به من زل زد و سپس به تختهی گچی. همانجا بود که فهمیدم یک جای کار میلنگد. بدجور هم میلنگید. من کجای این دنیا بودم و آنها کجا؟ من در چه نوع تخیلاتی سیر میکردم و آنها در چه تخیلاتی؟ من با خونآشامها، شیاطین، گرگینهها، جادوگران و تمام موجودات خیالیام سروکله میزدم و آنها با مردمان عادی و روزمرگی در داستانها.
من قصد داشتم تا جهان خیالی خودم را آزادانه و مطابق با میل خودم خلق کنم. نه آنکه درگیر دنیای واقعی در داستاننویسی شوم. درست مانند داستانهایی همچون: «اربابحلقهها»، «هری پاتر»، «نارنیا»، «تلماسه» و هزاران داستان خیالی دیگر. راستش اگر میدانستم ادبیات گمانهزن چیست؛ هرگز درمقابل دیگران سرخوسفید نمیشدم و حرفی برای گفتن داشتم.
ماهیت ادبیات گمانهزن
آنچه اصطلاح ادبیات گمانهزن را از سایر حوزههای ادبی متمایز میکند؛ ماهیت ادبیات گمانهزن است. ماهیتی که با عنصر خیال عجین شده و در ادبیات داستانی جای گرفته است. این اصطلاح تا حد زیادی به ژانر علمیتخیلی در اواخر قرن بیستم باز میگردد، چراکه داستان علمیتخیلی در آن دوره مملو از گمانهزنی بود. هرچند اصلاح ادبیات گمانهزن در قرن بیستویکم گسترش یافت تا آنکه سرانجام به شکل امروزی درآمد. این واژه در معنای لغوی خود به گمانهزنی در داستان اشاره دارد و در پاسخ به سوالاتی همچون: «اگر این اتفاق میافتاد چه میشد؟» یا «اگر دنیا جور دیگری بود چه؟» شکل گرفته است.
ادبیات گمانهزن چیست
طبق تعریفی از کتاب «راهنمای خوردههای ادبیات ژانری»، ادبیات گمانهزن چترواژهایست که به آثار داستانی فانتزی، وحشت و علمیتخیلی اطلاق میشود.
درضمن هرکدام از این سه ژانر خود به چندین زیرژانر مجزا تقسیم میشوند که براساس پیرنگهای مخصوص بهخود از یکدیگر تفکیکشده و در یک دستهی خاص قرار میگیرند.
وبینار رایگان «ادبیات گمانهزن چیست؟»
زیرژانرهای ادبیات گمانهزن
همانطور که در پاراگراف قبلی از سه ژانر وحشت، فانتزی و علمیتخیلی بهعنوان زیرژانرهای اصلی ادبیات گمانهزن نام بردیم، در اینجا در رابطه با هر ژانر توضیحی مختصر (و مفصل در ویدیوی وبینار بالا) خواهیم داد.
میتوانم بگویم که ادبیات گمانهزن ادبیاتی است که دامنهی مخاطبان آن و ژانرهایش پیش از انتشار اثر کاملاً تعیینشده است. با این تصور که رمانهای «ارباب حلقهها» و یا «جنگیر» در چه ژانرهایی دستهبندی میشوند بحث را پیش میبریم. اگر ارباب حلقهها در ژانر فانتزی و جنگیر را در ژانر وحشت بگنجانیم، سلیقهی آن بزرگواری که به خواندن رمانهای تالکین تمایل دارد با آن دوستی که رمانهای نفسگیر جنگیر را برمیگزیند یکی است؟ قطعاً نه. پس با این اوصاف هرژانر و زیرژانری تکلیفش مشخص است. چراکه هرکدام پیرنگ بهخصوص و منحصربهفرد خودشان را دارند تا طرح اصلی داستانشان را بسازند.
این یعنی پیرنگ، یکی از مهمترین عناصر موجود در ادبیات گمانهزن است. هرچند حضور عنصر خیال پررنگترین تفاوت آثار گمانهزن با سایر آثار داستانی است. اما اینطور نیست که سایر آثار داستانی هرگز رنگوبوی خیال را به خود نبینند، منظور تاثیر غالب این عنصر به نسبت عناصر داستانی دیگر است.
ژانر فانتزی:
در ترجمهی دقیقتر و بهتر واژهی فانتزی میتوان از کلمهی داستانهای خیالپردازانه نیز استفاده کرد. پس دور از انتظار نیست که مضمون و جهانسازی در این داستانها حول محور خیالات و غیرواقعیبودن جهان یا حداقل قوانین موجود در اثر بچرخد.
آنچه یک اثر را در ژانر فانتزی قرار میدهد حضور همیشگی جادو یا موارد فراطبیعی (پدیدههایی که تابع قوانین طبیعت نیستند) در متن است. هرچند این جادو در ابعاد، گونهها و حتی میزان متفاوتی در داستان یا متن نمایان میشود. جادوی استفاده شده در مجموعه رمانهای «نغمهی آتش و یخ» از جرج.آر.آر مارتین با جادوی جهان ساختگی جی. آر. آر تالکین و یا حتی جهان آنجی ساپکوفسکی در رمانهای «حماسهی ویچر» کاملاً متفاوت است.
این میزان بهکاربردن جادو است که برای ژانر فانتزی بیشمار زیرژانر پدید آورده.
برای نمونه، زیرژانر فانتزی حماسی مثل رمان «ارباب حلقهها» از جی آر. آر. تالکین، فانتزی رقیق مثل «نغمهی آتش و یخ» از جورج. آر. آر. مارتین، فانتزی تاریک مثل «کورالاین» از نیل گیمن، فانتزی نوجوانان مثل «هری پاتر» از جی کی رولینگ یا حتی فانتزی خونآشامی مثل «دراکولا» از برام استوکر و غیره. براساس منابع بهروزرسانیشده در این مبحث ژانر فانتزی بیش از 50 زیرژانر مختلف دارد که ما در ویدیوی موجود در همین مقاله مهمترینهایشان را بررسی و با توضیحات کامل، نمونههایی را معرفی کردهایم.
آقای نیل گیمن در یکی از کلاسهای استادی داستاننویسی در رابطه با یافتن موضوع کتاب «کورالاین» که کتابی در ژانر فانتزی تاریک است، گفته:
من میگویم قصهی پریها واقعی نیستند. خیلی بیشتر از واقعیت هستند. چون به ما میگویند که چیزهای خطرناکی وجود دارند و اژدهایان هم میتوانند شکست بخورند. و این برای من مهمترین نکته دربارهی کتاب کورالاین بود؛ این ایده که اژدهایان هم میتوانند شکست بخورند. من قصد داشتم نکتهای را بگویم که یافتنش برای خودم 30 سال طول کشید.
در ادامه، برداشت خودم را از بیان خاطرات آقای نیل گیمن و یافتن ایدهی اصلی کتاب مشهور «کورالاین» مینویسم:
آقای گیمن خاطراتی را از یک روز کاملاً عادی اما هیجانانگیزِ گردش خانوادگیاش تعریف میکند که ما را به فکر وا میدارد. خاطراتی از شجاعت و فداکاریهای پدرانهاش وقتی یک دسته زنبور وحشی به او و دو فرزندش حمله کرده بودند. با آنکه او توانست فرزندانش را صحیحوسالم از این مهلکه نجات دهد اما در تبوتاب ایستادگی و فرار از زنبورها عینکش را گم کرد و ماجرای روبهروشدن با زنبورها از سرگرفته شد. پدرشجاع خانواده برخلاف میلش ناچار بود تا دوباره به همان مکان ترسناک برگردد و عینکش را پیدا کند.
نیل گریمن در ادامه به چگونگی یافتن مفهوم اصلی کتاب «کورالاین» اشاره میکند:
برگشتن و برداشتن عینکم ترسناک بود. اما اینکه آنجا بایستم و نیش بخورم ترسناک نبود. اما برگشتن و برداشتن آن عینک به شجاعت نیاز داشت. در آن لحظه و با تمام آن اتفاقات احساس کردم که باید مابقی داستان کورالاین را بنویسم. ناگهان متوجه شدم که این کتاب دربارهی چیست. من داشتم یک کتاب ترسناک مینوشتم و میدانستم ایدهاش این است که اژدهایان را هم میتوان شکست داد. میخواستم به بچهها بگویم که باید تمام چیزهایی که از آنها میترسند مواجه شوند. اینکه میتوانند پیروز شوند. پس در همان لحظه فهمیدم تمام آنچه که میخواستم به آنها بگویم و مفهوم اصلی این کتاب شجاعت است. هرچند معنیاش این نیست که نباید بترسید. معنیاش آن است که در کنار ترسهایتان کار درست را به هر قیمتی که شده انجام دهید.
ژانر وحشت:
از اسم این ژانر پیداست که ترس و وحشت عامل اصلی و پررنگ این سبک آثار داستانی است. البته درکنارش عنصر تخیل نیز حضور دارد. هرچند ممکن است به پررنگی نقشش در ژانرهای فانتزی و حتی علمیتخیلی نباشد.
هدف از ژانر وحشت ترساندن و یا بیدارکردن ترسهای درونی مخاطب است که موفقیتآمیزبودن و یا نبودن این هدف به میزان مهارتهای نویسنده بستگی دارد.
در ژانروحشت مخاطب شاهد حضور شیاطین، جنها، موجودات افسانهای و مخوف، هیولاهای زباننفهم و هولناک، اسباببازیهای قاتل، آدمخوارها، جادوگران شیطانی، حیوانات شرور و حتی قاتلان زنجیرهای است.
ناگفته نماند که خود واژهی ترس ابعاد مختلفی از انواع ترسها را در بر میگیرد. ترسهایی که بهمرور بر ذهن و ناخودآگاه مخاطب اثر میگذارند. یا ترسهایی مانند تصورکردن صحنهای از لحظات نفسگیر قطعهقطعهشدن یک قربانی به دست یک هیولای آدمخوار. گاهی این ترسها آنقدر درونی و شخصی هستند که تنها برای یک گروه از مخاطبین نمایان میشوند. از جمله فوبیاها (مثل: ترس از ارتفاع، ترس از مار، ترس از پرواز، ترس از عروسک و غیره…) که در ذهن تهنشین میشوند.
لازم بهذکر است که بگویم ژانر وحشت نیز باتوجه به میزان ترس در هر اثر به چندین و چند زیرژانر تقسیم میشود. مانند زیرژانرهای: جانورمحور (مثل: رمان «مه» از استیون کینگ)، وحشت روانشناسانه (مثل: «ما همیشه در قلعه زندگی کردهایم» از شرلی جکسون)، وحشت اعتقادی (مثل: «جنگیر» از ویلیام پیتر بلتی)، وحشت لاوکرفتی (مثل: «احضار کطولحو» از اچ. پی. لاوکرفت) و غیره… .
ژانر علمیتخیلی:
درکنار تخیلی که در این آثار شاهدش هستیم؛ تکنولوژی و فناوری مشخصهی اصلی این داستانهاست. نویسنده در داستانهای علمیتخیلی به مفاهیمی مثل: سفر در زمان، اکتشافات فضایی، موجودات سیارات دیگر، جهانهای موازی، حیات فرازمینی، هوش مصنوعی، پیشرفت علم و موضوعاتی از این دست میپردازد.
البته که در آثار علمیتخیلی هم میتوان رگههایی از ترس یا جهان فانتزی را دید. گاهی زیرژانرها و عناصر این سه ژانر ادبیات گمانهزن چنان درهم گره میخورند که میتوانند چندین زیرژانر متفاوت و منحصربهفرد بسازند. درست مانند دو ژانر قبلی؛ ژانر علمیتخیلی نیز زیرژانرهای متفاوت و گوناگونی دارد که هرکدام بسته به میزان استفاده از تکنولوژی یا فناوری از یکدیگر متمایز شدهاند.
این را هم در نظر داشته باشید که قرار نیست همیشه در ژانر علمیتخیلی تکنولوژی انسانها و یا یک سیارهای را نجات دهد. گاهی همین تکنولوژی در زمینههای مختلف میتواند مخرب و نابودگر باشد. بهطوری که در زیرژانرهای آخرالزمانی، پساآخرالزمانی، زامبیمحور، سایبرپانک و بیوپانک شاهدش هستیم. گاهی هم این تکنولوژی بهعنوان یک قدرت برتر و ماورایی میتواند برای یک شخصیت داستانی بهکار برود. مانند زیرژانر د.م.ط (درک ماوراءالطبیعه) که آن شخصیت داستانی دارای قدرتهایی مانند دورجابهجایی (تله کینسیس)، دورنوردی (تله پورت)، شفابخشی، آتشافروزی و غیره باشد. همانطور که در سهگانهی «سنتشکن»، «شورشی» و «همپیمان» از ورونیکا راث آمده است.
جزوهی کامل «ادبیات گمانهزن چیست» را از همینجا دانلود کنید.
آنچه ماهیت ادبیات گمانهزن را از آثار داستانی دیگر متمایز میکند
بگذارید پیش از بیان تمایزهای ادبیات گمانهزن با سایر آثار داستانی، از شباهتهای آن با داستانهای رئال صحبت کنیم.
وجه اشتراک آثار داستانی گمانهزن با داستانهای رئال ساختار کلی و چهارچوبهای داستاننویسی است.
یعنی شما بهعنوان یک داستاننویس یا حتی علاقهمند به نویسندگی در حوزهی ادبیات گمانهزن ناچارید تا ابتدا داستاننویسی پایه و ضرورتهای ساختاری داستاننوشتن را بیاموزید و پس از پاسکردن این مرحله به سراغ این سبک از نوشتن بروید.
برای آنکه از اهمیت داستاننویسی آگاه شوید میتوانید این مقاله را مطالعه کنید: چرا باید داستاننویس شوید؟
اصلاً باید بدانید که چطور یک خونآشام را در قالب یک شخصیت داستانی به مخاطب نشان دهید و چطور کشمکش و حادثهی اولیه را در داستانتان بیاورید تا این شخصیت واقعی جلوه کند و مخاطب باورش شود که خونآشام خلقشدهی شما برای او خطرناک خواهد بود.
نیل گیمن در رابطه با نوشتن داستانهای خیالی چنین میگوید:
انسانها موجودات قصهگویی هستند. قصهها حیاتی هستند. قصهها جزئی از ما هستند و ما حقیقت را با قصهها منتقل میکنیم. این روش اساساً بزرگترین تضادی است که آن استفاده میکنیم چراکه ما برای قصه گفتن از دروغ بهره میبریم. ما برای انتقال مفاهیم از دروغهای خاطرهانگیز، آدمهایی که هرگز وجود نداشتهاند، اتفاقهایی که برای آنها نیفتاده، مکانهایی که هرگز واقعی نبودهاند استفاده میکنیم.
آقای گیمن در ادامه از داستان خیالی «شنل قرمزی» صحبت میکند:
داستان شنل قرمزی هرگز وجود خارجی نداشت. گرگ مادربزرگ را نخورد و بعد با لباس مادربزرگ ظاهر نشد. هرچند اگر هم شنل قرمزی متوجه میشد که این گرگ مادربزرگش نیست هرگز نمیگفت که وای مادربزرگ چه چشمهای بزرگی داری. وقتی دیدمت حالم بهتر شد. گرگ هرگز نمیتواند حرف بزند. پس ما این را میفهمیم و درک میکنیم. این جادوی قصه است. جادوی تخیل.
هدف اصلی این چترواژه (ادبیات گمانهزن)؛ درگیرکردن ذهن مخاطب با ایدهها و مفاهیمی است که در آثار داستانی غیرگمانهزن جای بهخصوصی ندارند. با این اوصاف شما در یک داستان غیرگمانهزن حضور هیولاها، شیاطین، جادوگرها، رباتها و یا حتی موجودات بیگانه و ماورایی را نخواهید داشت. پس اگر گذرتان به داستانها یا رمانهای ما ژانرنویسها افتاد و سر از جهان جادویی، هولناک یا هر مکان غیرواقعی دیگر درآوردید؛ لطفاً خونسردی خود را حفظ کرده و سپس خودتان را برای همراهی با جهانی متفاوت آماده کنید.
نویسنده: محدثه ظریفیان
8 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
عاشق کاراتون هستم مستدام باشید
متشکرم از شما ملیکاجان که برای خودت و رشد آگاهیهات با ما همراهی :)))
خیلی لذذت بردم از این مقاله. عالی بود. روون و خوانا و قابل فهم با چاشنی طنز… :))))
ممنونم ازت پرناز عزیز.
من اگه طنز قاطی نوشتههام نیارم، روزم شب نمیشه.
متشکرم بابت نگاه دقیق و عمیقت دختر.
من عاشق اینجور مقالههام و این از معدود دفعاتیه که میبینم یه نفر اینقدر عالی و همهجانبه مینویسه
دمتون گرم
من طرفدارتونم
متشکرم از شما آقای قربانی.
معتقدم مقاله باید جوندار، عمیق و کاربردی باشه.
خوشحالم که این مقاله نظر شما رو جلب کرد.
[…] پیشنهاد مطالعه: ادبیات گمانهزن چیست؟ […]
[…] دغدغهها و نگرانیهای نویسندگان داستانهای ژانری و ادبیات گمانهزن لذت ببریم. بیشک چیزهای زیادی هم یادمیگیریم و […]