زمانی که نگارش این مطلب به من محول شد، به این فکر کردم که: «اگر من این همه ایده داشتم که تا الان کلی کتاب چاپ کرده بودم!» اما کمی بعد، متوجه شدم تقریباً هیچ ایدهای نیست که دست اول و اصل باشد. بالاخره آدم باید از یک جایی الهام بگیرد. پس به سراغ معروفترین ایدههای داستان علمی تخیلی رفتم و سعی کردم از هر موضوع 5 ایده را برای شما آماده کنم. اما جدای از پیداکردن ایده خوب برای نوشتن، این را در نظر داشته باشید که تنها داشتن یک ایدهی خوب، به خلق یک اثر خوب منجر نمیشود؛ بلکه هنر نگارش و قلم شما در پردازش اتفاقات و ایجاد یک پیرنگ داستانی درست، حتی با یک ایده خیلی معمولی، میتواند یک داستان خوب بهوجود آورد.
ایده داستان علمی تخیلی در زیرژانر فضای بیکران
هرجا صحبت از ژانر علمی تخیلی میشود، اولین چیزی که به ذهنمان خطور میکند، فضا است. این فضای بیکران با هزاران هزار ستاره و سیاره و کهکشان که منبع لایتناهی برای خلق داستان است. پس در یک شب که هوا صاف و بدون ابر است، به آسمان خیره شوید و به این فکر کنید اگر آن بالا بودید، چه اتفاقاتی در انتظار شما بود؟
چند ایده داستانی را با هم بخوانیم:
- فرض کنید شما (یا شخصیت داستانیتان) برای یک ماموریت فضایی انتخاب شدهاید و قرار است به زودی به فضا (یا یک سیاره دیگر) فرستاده شوید. اما در لحظه آخر فرد دیگری را جایگزین شما میکنند.
- داستان تایتانیک را در نظر بگیرید اما به جای کشتی روی اقیانوس، یک کشتی فضایی به یک شهاب سنگ برخورد میکند.
- به هنگام بازگشت به سیاره زمین، بهخاطر یک نقص در سیستم سوخترسانی، سوخت فضاپیما زودتر از موعد تمام میشود.
- به خاطر اشتباه محاسباتی، مسیر بازگشت به زمین را گم میکنید و چندین سال نوری از زمین دور میشوید.
- نیمهی تاریک ماه، در حقیقت تفرجگاهی برای فضاییهای پولدار است.
ایدههای داستان علمی تخیلی درباره رباتها و هوش مصنوعی
مگر میشود سراغ ژانر علمی-تخیلی برویم و صحبتی از رباتهای هوشمند یا هوشهای مصنوعی فوق پیشرفته در میان نباشد؟ فیلمها و سریالها و کتابهای مختلفی در ایدههای داستان علمی تخیلی نوشته شده که دیده و خواندهایم. در ترمیناتور، شورش رباتها را دیدیم و در فیلم سینمایی Her (2013) شاهد یک رابطه احساسی بین یک مرد و یک هوش مصنوعی بودیم. حالا نوبت آن است که خودمان یک داستان بنویسیم!
- یک ربات خانگی بهخاطر یک اختلال برنامهنویسی، فکر میکند عاشق صاحب خانهاش شده.
- یک برادر و خواهر در مییابند که پرستارشان یک ربات است.
- یک ویروس کامپیوتری، تمام رباتهای شهر را به زامبی تبدیل میکند.
- یک ربات با یک هوش مصنوعی فوق پیشرفته، رئیس جمهور میشود.
- یک هوش مصنوعی شروع به برقرای ارتباط با اعضای یک خانواده میکند تا از طریق گجتهایشان، آنها را به قتل برساند.
ایدههایی از زیرژانر مسافر زمان
این شما و این پای ثابت ژانر علمی تخیلی، سفر در زمان! بیاید با هم به آینده یا گذشته سفر کنیم و ببینیم که چه ماجرایی انتظارمان را میکشد. با این تفاوت که اینبار، ما این ماجرا را روایت میکنیم.
- یک پیرمرد شما را ملاقات میکند و میگوید که از آینده آمده. از شما میخواهد برای نجات جانتان امروز در مدرسه با معلمتان دعوا کنید!
- گروهی از محققین تکنولوژی درمییابند که میتوانند به افراد در زمان گذشته ایمیل بزنند و آنها را از مرگهای ناگهانیشان باخبر کنند.
- کره زمین توسط سه انسان با قدرتهایی ماورایی تسخیر میشود که میگویند از آینده آمدهاند و هدفشان جلوگیری از نابودی زمین است.
- شما در یک تصادف جانتان را از دست میدهید اما به 48 ساعت پیش از تصادف باز میگردید و در یک چرخه (لوپ) زمانی گیر میافتید.
- یک دانشآموز با یک پیشگوی چینی آشنا میشود و به کمک او، تمام مسیرهای زندگیاش را رسم میکند تا زندگی ایدهآلی داشته باشد.
ایدههایی با حضور هیولاها
اگر ژانر علمی تخیلی خیلی راضیتان نمیکند، بیایید آن را با ژانر وحشت ترکیب کنیم و پای هیولاها را به دنیایمان باز کنیم. یک داستان ترسناک علمی تخیلی!
- یک گرگ، پس از واقعهی چرنوبیل، توله گرگهایی جهش یافته به دنیا میآورد.
- در یک سفر فضایی، یک موجود ناشناخته وارد فضاپیما میشود.
- یک موجود ناشناخته، با صدایی عجیب، انسانها را مجذوب خود میکند و نسل بشر را با چالش مواجه میکند.
- یک دانشمند دیوانه، خودش را به یک گربه با هوش انسانی تبدیل میکند.
- یک شهر ساحلی، مورد حملهی خرچنگها قرار میگیرد.
راستی اگر دوست دارید از نحوهی ساخت هیولاها بیشتر سردربیاورید، پیشنهاد ما به شما این است که کتاب «چگونه هیولای داستانی خلق کنیم» را مطالعه کنید.
جهانهای موازی (مولتیورس)
از موضوعاتی که به تازگی بازار آن حسابی داغ شده. در همین چند سال گذشته، شاهد فیلم و سریالهای بسیاری از این سری ایدههای داستان علمی تخیلی بودهایم. از سریال جذاب Dark گرفته تا فیلم Everything, Everywhere, All At Once که در مراسم اسکار 2023، شش اسکار را تصاحب کرد. برای شروع 5 ایدهی زیر را با هم بخوانیم. این را هم در نظر بگیرید که ممکن است در یک جهان موازی دیگر، شما این مقاله را نوشته باشید!
- شما با خودتان از یک بُعد دیگر، از طریق آینه ارتباط پیدا میکنید و تصمیم میگیرید برای یک هفته، جایتان را با خودِ دیگرتان عوض کنید!
- برای به دست آوردن دل معشوقتان، به بُعدهای متفاوتی سفر میکنید تا بلکه در یک بعد موفق شوید!
- یک قاتل زنجیرهای، بَعد به بَعد سفر میکند تا شما را بکشد.
- یک گروه مافیایی شما را میدزدد. بعد میفهمید که در یک بَعد دیگر رئیس مافیا بودهاید و حالا که رئیسشان مرده، شما باید جای خالی رئیس را پر کنید!
- شما درمییابید که خوابیدنتان، مانند باز شدن یک پرتال است که شما را به جهانهای موازی دیگری میبرد!
سایبرپانک
اگر شما هم مثل من باشید، با دیدن این عنوان یاد مجموعه فیلمهای ماتریکس میافتید. اما حالا نوبت شماست که از این بخش ایدههای داستان علمی تخیلی استفاده کنید و آدمها را به درون یک دنیای مجازی ببرید!
- یک شرکت، دنیایی مجازی میسازد که به قدری جذاب است که انسانها کمکم دنیای واقعی را فراموش میکنند.
- یک شرکت خصوصی، زندانیان را به صورت اختیاری وارد یک جهان مجازی میکند تا با انجام ماموریت و کسب امتیاز، به آزادی خود نزدیک شوند.
- یک زن درمییابد که تمام زندگیاش در یک محیط شبیهسازی شده مثل بازی Sims است.
- یک پسر 15 ساله گیمر درمییابد سربازی که در یک بازی رایانهای کنترلش میکند، در حقیقت یک سرباز واقعی در یک جنگ واقعی است.
- برای جلوگیری از تلفات انسانی، جنگها درون یک سیستم شبیهسازیشده اتفاق میافتد!
کلونها
یکی از چیزهایی همیشه تخیل ما را قلقلک میدهد، وجود کپیهایی از خودمان است و البته چالشهایی که برای اصول اخلاقی در این شرایط بهوجود میآید، همیشه موضوعی بحثبرانگیز بوده. خب حالا ببینیم با در نظر گرفتن این موضوع، چه ایدههایی میتوانیم داشته باشیم؟
- شما برای فرار از مدرسه، یک کپی از خودتان میسازید تا به جایتان به مدرسه برود.
- شما دستگاهی میسازید که میتواند تمام ویزگیهای بدتان را از شما جدا کند. اما در نهایت یک کلون از خودتان میسازید که بدترین نسخه شماست و میخواهد شما را بکشد.
- یک آرایشگر، مدام حس میکند که یک کلون است و باید نسخه اصلی خود را پیدا کند.
- یک نظام حکومتی، ارتشی از سربازان قدرتمند به وجود میآورد. اما یک سرباز که میمیرد، دوباره برمیگردد و کم کم این شک در آنها رخنه میکند که آنها همگی کلون هستند.
- یک شرکت پیشرفته، برای جاودانگی جماعت ثروتمند و قدرتمند جامعه، با گرفتن هزینهای هنگفت، پس از مرگشان، خاطرات آنها را به یک بدن کلون جوان از خودشان انتقال میدهد.
آخرالزمان و پساآخرالزمان
اگر سیاره زمین در شرف نابودی باشد، چه میشود؟ یا بعد از رخ دادن یک واقعه آخرالزمانی، چه بلایی بر سر بازماندگان میآید؟ زندگیشان چطور خواهد بود؟ ایدههای داستان علمی تخیلی در این زیرژانر را بررسی کنیم:
- به دلیل گرمایش، سیاره زمین دارد غیر قابل سکونت میشود و تقریباً هیچ آبی برای زندگی وجود ندارد. آب شیرین، قیمتی معادل طلا پیدا کرده است.
- به دلیل طوفانهای سهمگین خورشیدی، مدارهای مغناطیسی زمین بهم میریزد.
- یک توده ابر بسیار بزرگ، پر از بارش و رعد و برق، یک شهر را برای مدت چند سال میپوشاند.
- زلزلههای بزرگ در سراسر کره زمین اتفاق میافتد و شکل خشکیها و قارهها تغییر میکند.
- بر اثر اختلال در مدارهای حرکتی سیارات به دلیل برخورد یک سیارک بزرگ به کرهی ماه، زمین دچار کسوفهای طولانی و متعدد میشود. بنابراین شهرهایی در نزدیک هسته زمین ساخته میشوند.
آرمانشهرها و پادآرمانشهرها
اصطلاح «مدینه فاضله» را شنیدهاید؟ شهری که در آن هیچ چیز بدی وجود ندارد و همه چیز در بهترین حالت خود قرار دارد. این دنیا چگونه میتواند باشد؟ حالا بیایید دقیقاً مخالف آن را در نظر بگیرید. یک ویرانشهر از نظر شما چگونه است؟
- بعد از بمباران اتمی زمین توسط شرق و غرب، کره زمین توسط یک سیستم یکپارچه اداره میشود که مردم را به شدت کنترل میکند.
- پس از عبور یک شهاب سنگ بزرگ از کنار زمین، یک شهر مخفی از دل دریا سردرمیآورد. این همان آتلانتیس گمشده و مرکز دنیاست.
- به دلیل آلودگی زمین، یک شهر پاکیزه در مدار سیاره زمین میسازند و فقط عدهای خاص در آنجا میتوانند زندگی کنند.
- یک شهر کوچک در یک منطقه دور، در حقیقت یک باغ وحش انسانی است که توسط فضاییها ساخته شده است.
- یک شرکت پزشکی، تصمیم میگیرد به جای خون انسان، از نانو رباتها استفاده کند تا انسانها از نظر عالی شوند.
ایدههای داستان علمی تخیلی با زیرژانر بیوپانک
یکی از زیر ژانرهای جذاب پادآرمانشهری، همین ژانر بیوپانک است. بله! مثل سایبرپانک یا استیمپانک. داستانها در این زیرژانر در جهانی روایت میشوند که در آن پیشرفتهای علمی در زمینه زیستشناسی و به خصوص در اکثر موارد در حوزهی ژنتیک، با زوال جامعه همراه شدهاند.
- دنیا توسط یک گله حیوانی که سالها پیش توسط انسانها دستکاری شدهاند اداره میشود.
- تغییر در ژن خفاشها موجب شده تا خونآشامهایی ژنتیکی و خطرناک جهان را تصاحب کنند.
- آزمایشگاههای بزرگ و مخفی در سراسر زمین و یا هر سیارهای شکل گرفته تا به کمک علم ژنتیک انسانهایی نامیرا را خلق کنند.
- در دنیایی کاملاً عادی تعدادی از شرکتهای مخفی و بزرگ برای رسیدن به خواستههایشان قاتلهای وحشی و بیرحمی را پرورش میدهند. آنهم از طریق علم ژنتیک.
- یک بیماری ناشناخته موجب ظهور موجوداتی مشابه زامبیها میشود با این تفاوت که این موجودات هوشمندتر هستند و آدمخوار.
پایان
به انتهای این مقاله رسیدهایم و حالا نوبت شماست که ایدهپردازی را شروع کنید یا با انتخاب ایدههایی که در این مقاله عنوان شد، نوشتن داستان خود را آغاز کنید.
شما چه ایدههایی برای هرکدام از زیرژانرهای مطرحشده دارید؟ در بخش کامنتها برای ما بنویسید.
نویسنده: محمد رجبی
2 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
چه قدر مقالهی جالب و خوبی بود، واقعا لذت بردم از این همه ایده خفن😍😍 خیلی هیجانانگیز بود، دلم خواست با یکیشون داستان بنویسم🥲🤌
آره پریزادجان. باهات موافقم😌👌🏻💫