نمیخواهم شما را به باد نصیحت بگیرم و بگویم که در مسیر جانفرسای نویسندگی فقط باید صبر داشته باشید و بعد ضربالمثل «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی» را به اجبار در مغزتان فرو کنم.
البته که قرار است در باب صبرکردن کوفتی و رنجی که بابتش میکشیم صحبت کنم اما با نگاهی دیگر.
با نگاهی که یک ناصبور به صبر دارد. بهدنبال ناصبورها میگردید؟ من، شما و هزاران آدم دیگر همان ناصبورهای کم طاقتی هستیم که انجام کارهای کوچک و قدمهای پیوسته را بیاهمیت میدانیم و تنها آن نتیجهی نهایی را موفقیت محض. همانهایی که برای رسیدن به موفقیت خودمان را محتاج فرمولها و نسخههای زندگی دیگران میدانیم و قلق خودمان را بیاهمیت تصور میکنیم.
ما همان ناصبورهایی هستیم که حتی واژهی موفقیت را نشکافته و معنا و حد و حدودش را نمیدانم. شخصیسازیاش نمیکنیم و آن لیست ارزشهای نانوشتهی زندگیمان را بیاهمیت جلوه میدهیم.
همانهایی که همچون میگمیگی دیوانه برای رقابت و روکمکنی با مسیر شخصی دیگران خودمان را به آبوآتش میزنیم بلکه ذرهای از دیگران جلو زده باشیم.
اما این همه عجله برای چیست؟
نمیگویم همین حالا بندوبساط نوشتن را ببوسید و بگذاریدش کنار. اصلاً نمیگویم که نوشتن را رها کنید و خودتان را به ننوشتن محض بزنید. بحثم آن است که مسیر پیشرفت دیگران را رها کنید. ازشان درس بگیرید. تقلید کنید اما قلق خودتان را از یاد نبرید. اولویتها و ارزشهایتان را در مسیر پیشرفت نادیده نگیرید.
اصلاً بحثم آن است که مسیر پیشرفت را برای خودتان شخصیسازی کنید.
مسیر را بسنجید. با پستیوبلندیهایش دستوپنجه نرم کنید. خودتان را به چالش بکشید اما ناصبور نباشید. مسیر پیشرفت و مسیر رشد همانقدر مبهم است که مسیر موفقیت مملو از مسائل غیرقابل هضم. آنقدر مبهم و پیچیده که ناچارید احتمال شکست را بهجان بخرید.
پس بهدنبال اعداد و ارقامی نباشید که به شما بگویم کِی و در چه نقطهای قرار است داستان و رمان شاهکارتان را بنویسید. اگر دنبال پیشبینیکردن هستید که فالگیرهای همهچیز تمام را پیشنهاد میدهم. آنها هرآنچه که بخواهید بشنوید را خواهند گفت. اما دنیای کوفتی اطرافمان اینطور کار نمیکند. آنطور که ما میخواهیم باشد نیست. از این طرزفکر خطرناک و پوچ که ما در مرکز جهان هستیم دست بردارید. ما در جهانی مملو از ابهام گیر افتادهایم. در اینجا با واقعگرایی مواجه هستیم. همان طرزفکری که اکثرمان فراموشش میکنیم. همان طرزفکری که بر کل این جهان غیرقابل پیشبینی حاکم است. همان طرزفکری که اگر نپذیریمش و با ناصبوریهایمان گند بزنیم به لحظهی حال، دیگر گند زدهایم به لذتبردن از مسیر پیشرفت و رشد.
نویسنده: محدثه ظریفیان